باران عشق
باران عشق
یادمان باشدسرسجاده عشق جزبرای دل محبوب دعایی نکنیم...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, توسط علی |

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی , مستی ونجوا را کشید


گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید


گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید
گفتمش از غربت ومظلومی و محنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید
گفتمش سختی و درد وآه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی راکشید و به چه بس زیبا کشید
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین..
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید



نظرات شما عزیزان:

هادی
ساعت19:19---18 تير 1391
سلام آمو چیطوریای.کوجای نیسی کم پیدای.

خیلی باحال بود.

دمد گولی.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.